یکی از فانتزیام اینه که یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم تو جمع غریبه ها ادای آدم مریض ها رو درآرم یکی ازم پرسید چی شده؟
بگم چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی
بعدم چندتاشو بخورم بگم آآآآآآه
لامصب اِندِ کلاسه! 

این فیلما که مادر پدرا قبل از رفتن تو اتاق بچه شون در می زنن اجازه می گیرن، اینا همش کلک سینماییه، جلوه های ویژه ست!

گذران زندگی این را به من آموخت که آدم ها معمولا چیزهایی را از دست می دهند که از داشتنش مطمئن هستند …

تی اس الیوت

هیچ وقت نخواستم دشمنامو بشناسم چون ؛ میدونستم خیلی از دوستامو از دست میدم …!

کلینت استوود

گاهی زندگی کردن بیشتر از تیر زدن به خود دل و جرات می خواهد!

آلبر کامو

هیچ چیز واقعا خراب نیست ! حتی ساعتی که از کار افتاده است ؛ دو بار در روز ، زمان را درست نشان می دهد

توماس ادیسون

به غضنفر میگن یک شباهت اساسی بین مهندس های کامپیوتر و دکترها را نام ببر؟ میگه: از هر چی سر در نمیارن
می گن ویروسه !!

یکی از خود درگیریهایی غضنفر تو این فصل زمستون اینه که وقتی پتو رو میکشم رو خودم گرمم میشه ، میزنم کنار سردم میشه و این داستان تا صبح ادامه داره!!!

سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که از هر 10 نفر 4 نفر از بیماری اسهال رنج می برند.

سوال غضنفر: یعنی اون 6 نفر دیگه از اسهال لذت می برن؟؟

غضنفر ناراحت و غمگین نشسته بوده کنار خیابون ازش می پرسن چی شده میگه من از بچگی ۱ستاره رو نشون کرده بودم تو آسمون هی میگفتم این ستاره منه ولی وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته کمرم شکست

از کشفیات غضنفر: اگرخدا روبروی ماباشد و ما رابه راه راست هدایت کند انسان بازهم گمراه میشود!چون سمت راست خدا سمت چپ مامیشود!

غضنفر خفاش میبینه از خنده غش میکنه. میگه تاحالا موش چادری ندیده بودم

معلم تاریخ از غضنفر می پرسه : حکومت مغول ها از کجا تا کجا بود؟ غضنفر میگه: آقا مطمئن نیستم ولی فک کنم از صفحه ۱۵ تا 26!!!

غضنفر با دوست دخترش که عینک دودی داشته از خیابون رد میشن، پلیس اومده میگه خانوم چه نسبتی با شما دارن؟ غضنفر هم میگه: خانوم کور هستن دارم از خیابون ردشون می کنم.

غضنفر میره یخ بخره پول کم میاره دستش رو می ذاره رو یخ می گه از این سرد تر نداری؟!

از نظریات جدید غضنفر:

همیشه سعی کن مثل سنگ توالت انقدر با مردم  رو راست باشی که هر چی تو دلشونه برات بریزن بیرون

خاطره غضنفر از یه شب مهمانی

یه شب یه جا مهمون بودم
شب خوابیدنی حال نداشتم برم دستشویی ...
یه بچه کنارم خوابیده بود ...
برش داشتم گذاشتم تو جای خودم تو جای اون شاشیدم ....
اومدم برشگردونم سر جاش دیدم تو جای من ریده

غضنفر از همسایش میپرسه:دخترتو دیدم شکمش بزرگ شده بود حامله است؟همسایه میگه نه چند وقته نفخ کرده,بگوزه خوب میشه.چند ماه بعد غضنفر همسایشو میبینه میگه: دخترتو دیدم، گوزشم بغلش بود