یکی از فانتزیام اینه که یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم تو جمع غریبه ها ادای آدم مریض ها رو درآرم یکی ازم پرسید چی شده؟
بگم چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی
بعدم چندتاشو بخورم بگم آآآآآآه
لامصب اِندِ کلاسه!
یکی از فانتزیام اینه که یه قوطی نارنجی بخرم و توش اسمارتیز بریزم تو جمع غریبه ها ادای آدم مریض ها رو درآرم یکی ازم پرسید چی شده؟
بگم چیزی نیست، همون سردردهای همیشگی
بعدم چندتاشو بخورم بگم آآآآآآه
لامصب اِندِ کلاسه!
این فیلما که مادر پدرا قبل از رفتن تو اتاق بچه شون در می زنن اجازه می گیرن، اینا همش کلک سینماییه، جلوه های ویژه ست!
بچه ها توی کلاس داشتند سر و صدا می کردند که ناظم میاد تو
با عصبانیت می گه : اینجا طویله است؟
یکی از بچه ها می گه : نه آقا اشتباهی اومدید!
یکی از خود درگیریهایی غضنفر تو این فصل زمستون اینه که وقتی پتو رو میکشم رو خودم گرمم میشه ، میزنم کنار سردم میشه و این داستان تا صبح ادامه داره!!!
به غضنفر میگن اگر تو آمریکا هم قوانین نامگذاری شرکتها مثل ایران بود اسم شرکت اپل چی میشد: میگه: سیبپردازان سیستمگستر غرب!!!
غضنفر تو باشگاه بدنسازی یه ساعت پیدا میکنه میگه :این ساعت مشکی کاسیو مال کیه؟ یارو میگه: مال منه. غضنفر میگه نشونی بده. یارو میگه :مشکی کاسیو! غضنفر میگه :اینا رو که خودم گفتم داداش ! تو اصلا بگو ساعت چنده؟!
غضنفر شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه ...میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟
غضنفر به زنش میگه میدونی فرق تو با بز چیه ؟
زنش میزنه زیر گریه قهر میكنه . غضنفر بهش میگه غلط كردم هیچ فرقی ندارین !!!!
از نظریات جدید غضنفر:
همیشه سعی کن مثل سنگ توالت انقدر با مردم رو راست باشی که هر چی تو دلشونه برات بریزن بیرون
نامزد غضنفر: اینقدر مى خوامت که دوست دارم تو بغلت بمیرم
غضنفر: تو رو بخدا برو بغل ننت بمیر واسه ما مشکل درست نکن!